تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
به سراغ من اگر می آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...


توی زندگی هر آدمی، کسایی هستن که چه خواسته و چه ناخواسته نقش مهمی دارن. بعضی هاشون مهم میمونن ولی بعضی دیگه حالا به هر دلیلی برای آدم با ارزش میشن. من از این آدما توی زندگیم کم ندارم.

داشتن دوتا پدربزرگ قطعا حس خوشایندی داره. من یکی از پدربزرگ هام رو وقتی از دست دادم که بابام کلاس چهارم ابتدایی بود. اما حضور پدری (پدر مامان) انقدر توی زندگیم پررنگ بود که هیچ وقت نذاشت جای خالی پدربزرگ آزارم بده. درسته که بعضی وقت ها از نبود پدربزرگ دلتنگ میشم اما همیشه از اینکه کسی مثل پدری رو دارم احساس خوشبختی میکنم.

توی زندگیم خیلی چیزهارو بهش مدیونم که مهم ترین هاش برای من اول از همه اینه که همیشه پشتم بوده و تشویقم کرده حتی اگه کارم ارزش تشویق نداشته. دوم اینکه مامانم رو بهم داد و سوم اینکه یادم داد چطور کتاب بخونم. یادم داد چطور حرف نویسنده رو بفهمم و چه کتاب هایی بیشتر از بقیه ارزش خوندن دارن.

پدری اصولا معتقده که کتاب ها، سن و سال سرشون نمیشه و مثلا چرا یه بچه کلاس اول نباید بتونه شاهنامه بخونه؟! این بود که به محض اینکه خوندن و نوشتن یاد گرفتم، شاهنامه و گلستان رو جلوم گذاشت و ازم خواست براش بخونم و معنی کنم! و البته چیزی که بهم انگیزه میداد این بود که همیشه بهم میگفت:«من وقتی همسن تو بودم شاهنامه رو کامل خونده بودم.» البته بین خودمون بمونه؛ هنوز که هنوزه کامل نخوندمشون P:

چیز دیگه ای هم که معتقده اینه که آدم وقت نداره همه کتاب هارو بخونه. برای همینه که تا میام کتاب های رئال بخونم میگه:«اینا چیه برو فلسفه بخون.» و تا میام فلسفه بخونم میگه:«برو کتابای تاریخی بخون فلسفه چیه؟!»

برای تولد 13 سالگیم پدری کتاب دنیای سوفی رو بهم داد که هنوز که هنوزه یکی از بهترین هدیه هاییه که تو عمرم گرفتم.  

فکر کنم وسواس و احترام نسبت به کتاب هام رو از پدری به ارث بردم! مامانم همیشه تعریف میکنه که موقع دست زدن به کتاب های پدری چقدر استرس داشته که نکنه بلایی سر کتاب ها بیاره.و پدری عصبانی شه. یبار هم تعریف کرد که من وقتی کوچیک بودم یکی از صفحه های کتاب های پدری رو پاره کردم و مامان با کلی استرس بهش گفته و اون در کمال تعجب گفته:«چه اشکالی داره؟! یروز من این صفحه رو باز میکنم و میگم تارای من اینو پاره کرد.»

   

پی نوشت: پدری اگه یروزی اینو خوندی بدون خیلی دوست دارم❤


نظرات (۳)

  • شیدا
    Thursday 11 July 19 , 08:15

    زنده باشن پدری بزرگوارتون

    و چه خوب نوشتی تارای عزیزم قطعاً باعث افتخار پدری و مامان , بابا  هستی .

  • مامان
    Wednesday 10 July 19 , 16:32
    ♥️ 
  • atseh .r
    Wednesday 10 July 19 , 13:44
    خدا نگهشون داره
    پدر مامانم هم همچین آدمی بود کلی خاطره دارم باهاش، ولی خب الان دیگه نیستن



    حس میکنم یچیزی توی وبلاگتون عوض شده
    • author avatar
      Tara Kawarizadeh
      10 July 19، 14:13
      خدا رحمتشون کنه

      هدر و توضیح وب رو عوض کردم😅
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"یاد بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتگی
سویشان دارم دست
جراتم میبخشد
روشنم میدارد"

-نیما یوشیج