تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
به سراغ من اگر می آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...


خب امتحانای نوبت اول تازه تموم شدن :)

راستش یه انشا نوشتم گفتم شما هم بخونین!

موضوعامون اینا بودن:

1-با شنیدن صدای وزش باد شدید، چه حس و حالی به شما دست میدهد؟ 

2-زمستانی سخت را توصیف کنید 

3-تک درختی در مقابل وزش باد 

منم راجع به موضوع دوم نوشتم :/

برین ادامه مطلب  :) نظر فراموش نشه ؛)

( مقدمه رو حذف میکنم چون فقد بخاطر نمرش نوشتم :/ )

به نام خدا

صدای وزش باد میان درختان برهنه و یخ زده به گوش میرسد و بدن نحیف ان ها را به لرزه در می آورَد. زمستان سختی است؛ برف بی وقفه می بارد و یکی دو متری بالا آمده. هیچ جانداری از ترس سرما جرئت ندارد حتی نوک بینی اش را هم بیرون بیاورد.

کودکان در خانه ها، نزدیک بخاری، پشت پنجره نشسته اندف دماغ هایشان را به شیشه ها چسبانده اند و با حسرت به بیرون نگاه می کنند؛ چراکه مادرانشان آن ها را از بیرون رفتن و برف بازی کردن، منع کرده اند.

کمی آنطرف تر لا به لای درختان گرگ گرسنه و خاکستری رنگی به سختی راه خود را میان برف باز میکند. امیدوارانه اطرافش را به دنبال خرگوش کوچکی میجوید تا شاید بتواند شکم گرسنه ی خود و فرزندانش را سیر کند، اما به جز او، تا کیلومتر ها جنبنده ای به چشم نمیخورَد.

 به سمت یکی از خانه ها می رود و از پشت پنجره سرک میکشد. درون بخاری، آتشی دلپذیر شعله ور است و آدم ها به راحتی نزدیک آن لم داده اند و غذاهای نیم خورده را روی میز رها کرده اند. با حسرتی عمیق ابتدا به آتش و سپس به غذاها خیره میشود. اگر میتوانست، چنان آه سوزناکی میکشید که حتی دل سنگ هم به حالش آب میشد.

سر یکی از کودکان به سمت او میچرخد و با دیدنش چنان جیغی میکشد که پنجره های خانه به لرزه در می آیند. لحظه ای بعد در باز میشود و مردی بلند قامت در حالی که سر تفنگش را به سمت او نشانه رفته، بیرون می آید. نفرت عمیقی در چشمانش شعله ور است.

گرگ شروع به دویدن میکند اما از زور سرماف دست و پایش کرخت شده است. صدای تفنگ را میشنود؛ پایش تیر میکشَد و همانجا میان برف، روی زمین می افتد.

زمستان سختی است؛ برف بی وقفه می بارد و یکی دو متری بالا آمده. میان سفیدی برف، سرخی خون ماده گرگی که برای فرزندانش دنبال غذا بوده، به چشم می خورَد.


نظرات (۵)

  • مامان
    Sunday 10 February 19 , 16:44
    در فراسوی مرزها و قوانین نوشتاری نمره ی کارنامه ات را دوست داشتم 😊
  • Ro
    Tuesday 5 February 19 , 16:15
    خیلی عالی بود😍
  • mil.bas
    Saturday 2 February 19 , 10:21
    از مطالبی که نوشتی انشات از همه بهتر بود ولی بزار اول کار قبل هر تعریف چندتا نقد بنویسم.
    اول فضا سازیت برای یه نویسنده مصنوعی کار خیلی خوبه  ولی چون این فضا توسط نویسنده تجربه نشده مشخصا درک فضا حس حال طبیعی به مخاطب نمیده . حتی تو فضای فانتزی هم باید نویسده فضا رو درک کنه یا تجربه کنه و بعد توصیف کنه ..
    دو متعهد بودن به کلمات مانند " زمستان سختی است" تکرار این جمله یک ایهام بزرگ است و استفاده از آن تعهد زیادی می آورد .(این بحثش خیلی طولانیه ...)
    سه  تعهد به کارکتر : هیچیک از شخصیتهای داستان توصیف نشدن قی ما باید از نمادها الهام بگیریم مانند گرگ و مرد ....
    چهار عدم نتیجه گیری (البته چون طرفدار نولان هستی اینجا نمیشه زیاد ایراد گرفت )
    پنج بشدت منتظر کارهای بعدیت هستیم ....


  • من:/
    Sunday 27 January 19 , 14:25
    خیلی قشنگ بیده*-*
  • Reyhane
    Tuesday 22 January 19 , 20:15
    هارتم به درد امد مادر😍😍😭💚
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"یاد بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتگی
سویشان دارم دست
جراتم میبخشد
روشنم میدارد"

-نیما یوشیج